پسر عزیزم روزهای زندگی تند و تند داره میگذره و من وبابایی تازه فهمیدیم که توی اون سالها بدون تو چه روزهایی رو از دست دادیم . تازه فهمیدیم که بودن تو چقدر تونسته روش و سمت و سوی زندگیمونو عوض کنه ، از روزی که توی مهربون وارد زندگیمون شدی لحظه ها شیرین تر از گذشته و شادتر از پیش شده . مخصوصا حالا که کم کم داری شیرین و شیرین تر میشی . گلکم آروم آروم داری به ماه یازده هم نزدیک میشی و این مارو هم خوشحال وهم نگران میکنه نگران از اینکه آیا می تونیم هر آنچه را که باید بهت آموزش بدیم ، می تونیم پیش تو و خدای خودمون که فرشته ای مثل تو رو بهمون به امانت داده سر بلند شیم و خوشحالیم از اینکه یه فرشته همیشه و همه جا باهامونه...